سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یا ابا صالح المهدی
هر گونه کپی برداری از این وبلاگ حلاله و نوش جونتون .(فقط اون قسمتایی که از جای دیگه آوردم رو حتما با ذکر منبع بنویسید)

 (روزی،روزگاری خانواده های متدین و انقلابی ما جوانانی را که با جان و دل تربیت کرده بودند برای حفظ دین و عزت و شرفشون به جبهه های جنگ حق علیه باطل فرستاندند آن عزیزان خون دادند تا ما امروز در آرامش باشیم)

درسته که ما این جمله را هزاران بار شنیدیم اماجنگ  هنوز تموم نشده

زمانی که دانشمندان هسته ای ما رو در محل کار یا جلوی چشم خانواده یا جلوی در منزلشون شهید کردند باید دریابیم که آمریکای نجس و خبیث از اینکه ایران عزت پیدا کنه ناراحته و به هر روشی میخواد جلوی این پیشرفتها رو بگیره،از تحریم شروع می کنه و تا هر جا افسارش اجازه بده میره تا ایران عزیز رو در هم بشکنه

اما کور خونده چون پیشوای ما امام حسین علیه السلام است و ایشان تمام زندگی شون رو دادند اما ذلت نپذیرفتند

ما هم هرگز حاضر نیستیم به خاطر نان شبمون ،عزت و شرفمون رو بر باد بدیم

پس«هیهات منا الذله»







نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92 آذر 21 توسط صدیقه السادات نوربخش


آیا میدانید وقتی در حال حمل قرآن هستید شیطان دچار درد شدید در سر میشود

وباز کردن قرآن شیطان را تجزیه میکند

وبا خواندن قرآن به حالت غش فرو میرود

و خواندن قرآن باعث در اغما رفتنش میشود

و آیا میدانید زمانی که میخواهید دوباره این پیام را به دیگران منتقل کنید

شیطان سعی خواهد کرد شما را منصرف سازد

فریب شیطان را نخور . . .

پس حق دارید این پست رو کپی کنید و توی وب هاتون بزارید!

 

 

  





نوشته شده در تاریخ یکشنبه 92 آذر 17 توسط صدیقه السادات نوربخش

التماس می کرد و گدایی می نمود...اما نه برای پول...برای اینکه لحظه ای او را نگاه کنند...چقدر انسان می تواند پست و ذلیل باشد






نوشته شده در تاریخ جمعه 92 آذر 8 توسط صدیقه السادات نوربخش

خداوند چنین می فرمایند: و ان نکثوا أیمانهم من بعد عهدهم و طعنوا فی دینکم فقاتلوا أئمه الکفر انهم لا أیمان لهم لعلهم ینتهون

سوره مبارکه توبه-آیه 12

 و اگر پیمانهای خود را پس از عهد خود بشکنند،و آیین شما را مورد طعن قرار دهند،با پیشوایان کفر پیکار کنید ،چرا که پیمان آنها اعتباری ندارد، شاید که دست بر دارند

 

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل






نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92 آذر 6 توسط صدیقه السادات نوربخش

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم): با تقواترین مردم کسی است که حق را بگوید خواه به سودش باشد یا به ضررش






نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92 آذر 5 توسط صدیقه السادات نوربخش

از نگاه قرآن کریم ،سوره مبارکه نور انسان زمان مواجه شدن با نامحرم باید نگاهش را محدود نماید

نگاه نکردن به نامحرم تبعات بسیار مثبتی در زندگی انسان دارد و جلوی گناهان بسیاری را می گیرد و لذتی به انسان می بخشد که هرگز نگاه به نامحرم چنین لذتی

ندارد ، لذت که ندارد هیچ ،به نوعی ذلت است.

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:هیچ غنیمتی مانند غنیمتی که آدمی از راه کنترل چشم به دست میآورد نیست،زیرا دیدگان

از نگاه نامحرم فروبسته نمی شودجز آنکه در قلب او عظمت و جلال الهی مشاهده می شود(مصباح الشریعه،ص 9) 

بیایید مواظب چشمان نازنینمان باشیم ،چشمانی که اگر فروبسته شوند جایگاه عظمت الهی می شوند و اگر آنها را بیهوده و در مسیر نادرست استفاده کنیم می شوند

جایگاه شیطان!


 






نوشته شده در تاریخ شنبه 92 آذر 2 توسط صدیقه السادات نوربخش

 تحول همیشه خوب نیست

در گذشته وسایل مورد نیاز اصلی برای زندگی عبارت بود از:خوراک،پوشاک و مسکن

اگر مردمان قدیم اینها را داشتند، متمکن بودند و اگر نداشتند رعیت ،و اینقدر زحمت میکشیدند تا یک لقمه نانی به کف آرند و به غفلت نخورند

اما اکنون که به قول خودمان دنیا مدرنیته شده است دیگر حرف اصلی را خوراک بخور و نمیر،پوشاک در حد ضرورت-که گاها نسلها می چرخید یک لباس-و مسکنی شراکتی نمیزند

آری حرف اصلی را در زندگی ها تجملات میزند و دیگر هیچ...

اول نگاه میکنیم ببینیم که کدام غذا با کلاس تر است، کدام لباس چشمگیرتر است و کدام خانه اعیانی تر و سپس پدر مرد خانه را در تهیه آنها در می آوریم و کمرش را می شکنیم و او را زیر بار قسط و قرض می بریم تا...

واقعیت این است تا بگوییم: ما بهتریم

حقیقتا بهتر بودن به اینها نیست...خیلی برایمان پیش آمده به کوخ های و کلبه های روستایی رفته باشیم و صفای آنجا را در هیچ یک از کاخ های دنیایی ندیده باشیم

صفای که سرشار از اخلاص است و یکرنگی،بهترین چیز خانه شان ماست محلی است و بهترین غذایشان همانی است که می خورند ،غذایی ساده در عین حال بسیار خوشمزه

آری خودمان به دست خودمان زندگی را بر خود طوری سخت گرفته ایم که دیگر نه راه برگشت داریم نه قادریم خودمان را عوض کنیم کارمان هم شده حسرت گدشته را خوردن!

حال کمی از زندگی شخصی فراتر که برویم و به حال و هوای این روزها نزدیکتر شویم و سری به هیاتهای مذهبی بزنیم آنها را نیز درگیر این تحولات  میبینیم و چه زشت است که در این امور نیز

تجملات ،جای اخلاص را بگیرد و ثواب این اعمال پر زحمت را از بین ببرد

در قدیم فردی می آمد و طبق کتب قدیمی مرثیه ای می خواند و مردم هم سینه ای میزند و اشکی با اخلاص از گونه هایشان جاری بود ،بدون اینکه برایشان مهم باشد که شبی چند به این

مداح یا روضه خوان بدهند

اما اکنون از فلان نقطه کشور مداح می آورند به فلان نقطه دیگر تا همه دهانشان تا محرم سال بعد از تعجب باز بماند که این فرد را از کجا آورده اند و این هزینه  هنگفت را چگونه به او داده اند

حال آنکه فردی دیگر می آید از شهر آنها مداحی می برد و هزینه ای هنگفت به اومی دهد تا همه دهانشان تا محرم سال بعد از تعجب باز بماند و داستان همچنان ادامه دارد...

آخر این چه کاری است که داریم با خودمان میکنیم؟!!!!!!!!!!!!!!

آری لازمه شور حسینی شعور است

اگر می خواهید برای امام حسین (علیه السلام) خرج کنیم خواهشا خودمان را خالص کنیم اسم امام حسین(علیه السلام) را لطفا برای شهرت خودمان یدک نکشیم

خودمان را خالص کنیم خدا به ما عزت می دهد

با این کارها شاید دل امام زمانمان را هم بشکنیم ! لطفا برای خود امام حسین(علیه السلام) هیئت به پا کنیم و سینه بزنیم و اشک بریزیم نه برای شهرت خودمان

در مورد غذا های هیاتها هم همینگونه است آیا واقها لازم است وقتی چند هیئت کنار هم قرار دارند همگی غذا بدهند؟؟؟؟

میتوان با این پول ها به بی بضاعتی کمک نمود، برای آبرومندی که نیازمند است بدون سر وصدا جهیزیه خرید واین قدر اسراف نکرد و اسرافمان را به نام امام حسین (علیه السلام)تمام نکنیم

(ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین)

البته منظورم واضح است که من با هیئت های مذهبی مخالف نیستم که هیچ موافق آنی هستم که برای خدا هیئت به پا میدارد و عزاداری میکند

در خانه اگر کس است یک حرف بس است

التماس دعا






نوشته شده در تاریخ یکشنبه 92 آبان 19 توسط صدیقه السادات نوربخش

 

محرم فرا رسید ...ماهی که یزید و یزیدیان منفور تر از هر لحظه دیگری می شوند!


خدا کند هرگز جزء آنها نباشیم...هرگز


چندی پیش بر این باور بودم که من که اسمم شیعه هست به جهنم نمیروم،جهنم جا برای شیعه امام علی (علیه السلام) ندارد

آری حقیقتا چنین است


اما آیا من شیعه واقعی هستم؟ در روایتی دیدم که :شیعه کسی است که از امام علی (علیه السلام) پیروی کند


خودم را با این روایت محک زدم...و چه دور بودم من از این معنا.....


پیروی از امام علی (علیه السلام) آنقدر مهم است که نوعی محک برای سنجش شیعیان است


پیروی در رفتار،گفتار و اعمال


این ها را نگفتم که فقط شعار داده باشم نه، گفتم که حالت بر عکسش را در نظر بگیرید


اگر ما با امام مان در اعمالمان مخالفت ورزیم و گناه کنیم هر گناهمان خود باعث تاخیر در ظهور می گردد  در نتیجه ما نیز


می شویم از عوامل تاخیر در ظهورامام زمان ،جالب اینجاست که خودمان آنوقت می گوییم :خدایا موانع تاخیر در ظهور امام


زمان را از بین ببر


غافل از اینکه باید اینجا نفسمان را از بین ببریم یعنی خود ما یک عامل تاخیر در فرج آقا امام زمانیم(البته خود,گنه کارم را

می گویم)


انشالله که این گونه نباشیم 

مواظب باشیم مثل کوفیان نامه دعوت ندیم و بعد...

اللهم عجل لولیک الفرج






نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92 آبان 15 توسط صدیقه السادات نوربخش

با وقایعی که در دو روز اول محرم سال 61 هجری قمری برای امام حسین (ع) و یاران با وفایش اتفاق افتاد به طور مختصر آشنا می‌شویم.

امام حسین علیه‌السلام در روز اول محرم با سپاه حر دیدار کرد و حر و سپاه او توسط امام از آب سیراب شدند.

نقل شده که ظاهرا در اول محرم بوده که کاروان حسینی در حرکت بودند و امام علیه‌السلام  در صبحگاه دستور دادند که ظروف و مشک‌ها را پر از آب کنید، حرکت کردند، ناگهان یکی از یاران امام با صدای بلند تکبیر گفت، و گفت از دور نخلستانی پیداست.

امام فرمود چه می‌بینید؟

عده‌ای گفتند نخلستان نیست گوش‌های اسب از دور چنان می‌نماید که نخل است. آنها نزدیک شدند تعداد هزار سواره نظام به فرماندهی حر، مأمور از طرف عبیدالله بن زیاد لعنة الله علیه.

امام به یارانش فرمود: از آنها پذیرایی و آن‌ها را که تشنه‌اند سیراب کنید. [1]

تا روز دوم، حر، اصرار داشت حضرت را همراه کاروان به سوی کوفه ببرد، بین امام و حر گفت‌وگوهایی صورت می‌گرفت و امام علیه‌السلام وقت نمازها، نماز را اقامه می‌کرد و سپاه حر نیز با حضرت و به اقتدا به امام، نماز جماعت می‌خواندند.

بدین ترتیب امام پس از نماز ظهر و عصر بر آنها موعظه و اتمام حجت می‌نمود. حر نیز به خواسته و مأموریت خود پافشاری می‌کرد اما امام علیه‌السلام از قبول درخواست او امتناع می‌کرد.

حر به امام عرض کرد که در این واقعه اگر بر مخالفت اصرار و پافشاری کنی، تو و همراهانت کشته می‌شوید.

حضرت در این حال به شعر یکی از صحابه استناد فرمود و گفت تو مرا از مرگ می‌ترسانی مرگ بر جوانمرد عار نیست، وقتی آرزوی حق و قصد دفاع از حق را داشته باشد و جهاد کند…

وقتی حر این اشعار را از امام شنید به کناری رفت و با سپاه خود حرکت کرد امام نیز با قافله خود در حرکت بودند تا به منزلگاه بیضه رسیدند.

امام برای اتمام حجت خطبه‌ای خواند و اهداف خویش را آشکار نمود و با استناد به سخنان پیامبر اکرم(ص) فرمود که هر کس سلطان ستمگری را بنگرد که حرام خدا را حلال می‌کند و عهد شکن است، بر مسلمانان است که در مقابل او اعتراض کند. [2]

در مسیری که امام از مکه حرکت کرد روز هشتم ذی حجه تا رسیدن به کربلا با افراد و کاروان‌های مختلفی دیدار و ملاقات داشت.

از جمله این دیداردها دیدار با عبدالرحمن حر بود که امام از او خواست به کاروان کربلا بپیوندند او امتناع کرد و اسب خود را به امام پیشکش نمود.

حضرت امتناع از قبول کرد.

در آخر شب جوانان را دستور داد تا مشک‌ها را پر از آب کنند، سپس دستور داد از منزل قصر بنی مقاتل حرکت کنند حرکت کردند، حضرت بر پشت اسب خود چرتی زد، و بیدار شد و فرمود «انا لله و انا الیه راجعون» دوبار کلمه استرجاع بر زبان آورد، در این حال فرزندش علی اکبر به پیش او آمد و علت را پرسید.

حضرت فرمود: فرزندم در عالم رویا دیدم که سواره‌ای ندا داد مرگ بر دیدار اهل کاروان می‌آید، و اهل کاروان به سوی مرگ در شتابند.

علی سئوال کرد: ای پدر آیا ما بر حق نیستیم، فرمود: فرزندم ما بر حقیم و بازگشت بندگان به سوی خداوند است،

اکبر عرضه داشت: پس ای پدر مهربانم چه باکی از مرگ داریم امام از کلام علی خوشحال شد و دعایش کرد. [3]

وقتی صبح شد کاروان حسین نماز صبح را خواندند و حرکت کردند. یاران حر، به سوی آنان آمده تا کاروان را به سوی کوفه بکشند، آنها امتناع کردند و زهیر گفت مولای من با همین سپاه کم، نبرد کنیم که شکست آنها برای ما سهل است.

امام فرمود: من هرگز آغازگر جنگ نخواهم بود.

در این روز پیکی از کوفه آمد و کاروان حسینی؛ با اصرار حر به سوی نینوا در حرکت بودند به شهر و یا آبادی غاضریه رسیدند.

پیک از سوی عبیدالله برای حر پیامی آورد، که حسین را یا وادار به بیعت کن یا در سرزمین بدون آب و علف و بدون قلعه و پناهگاه فرود آور و منتظر دستور بعدی باشد.

حر امام را از مضمون نامه آگاه کرد. امام فرمود ای حر ما را رها کن در این قریه اقامت کنیم، حر پاسخ داد این مرد جاسوس و پیک عبیدالله است که کارهای مرا زیر نظر دارد، من از خواسته تو معذورم.

امام و یارانشان، حرکت کردند و به دشتی بـی آب و علف رسیدند.

اسب امام ایستاد، امام فرمود نام این زمین چیست، زهیر گفت: نام‌های مختلف دارد، یکی از نام هایش عقر و نام دیگرش کربلا است.

امام فرمود: اینجا قافله را نگه دارید و خیمه‌ها را بپادارید این جا نامی است آشنا، وقتی با پدرم به سوی صفین می‌رفتیم اینجا استراحت کرد و از خواب بیدار شد و گفت در خواب دیدم این دشت پر از خون است و حسین در آن خون غوطه‌ور است.

شیخ عباس قمی از کتاب ملهوف نقل کرده در روز دوم سال 61 حضرت امام حسین علیه‌السلام به زمین کربلا ورود فرمود و چون به آن زمین رسید، پرسید که این زمین چه نام دارد؟ گفتند: کربلا مى‌‏نامندش. چون نام کربلا شنید گفت: «اللهُمَّ إنّی أعوذُبِک مِن الکَربِ وَالبَلاء».

پس فرمود: این موضع کرب و بلا و محل مِحنت و عنا است، فرود آیید که این ‏جا منزل و محل خیام ما است. این زمین جاى ریختن خون ما است و در این مکان قبرهاى ما واقع خواهد شد. [4]

روزی که کاروان امام حسین علیه‌السلام به کربلا رسید روز دوم محرم سال 61 هجری قمری بود. پس از این روز، کار بر آنان سخت شد و هر روز محاصره سپاه کوفه تنگ و تعداد آنان افزوده می‌شد به نحوی که امام علیه‌السلام جنگ را قطعی می‌دانست. [5]

پاورقی:

[1]. شیخ مفید، الارشاد، چاپ اول، قم، آل البیت، 1414، ج2، ص 77 ـ 78?

[2]. شیخ مفید، همان، ص 82?

[3]. شیخ مفید، همان، ج2، ص 83 – 84?

[4]. شیخ عباس قمی، وقایع الایام، ص 222

[5]. مرکز مطالعات و پاسخ‌گویی به شبهات حوزه علمیه قم.






نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92 آبان 14 توسط صدیقه السادات نوربخش

آری نعمت ها در این دنیا پایدار نیستند

گاها انسانها نعمت ها را نعمت که نمی دانیم هیچ،وظیفه خدا نیز می دانیم و اگر خدای ناکرده از

ما گرفته شود بسی غر میزنیم و می گوییم : خدایا چرا؟؟؟؟


برخی از نعمت ها  هم آنقدر برایمان عادی شده که تا از دستشان ندهیم متوجه نعمت

بودنشان نمی شویم


نمونه اش توفیق زیارت معصومین ( علیهم السلام)؛ اگر خدا به ما بنگرد و با محاسبه اعمال

نیکمان بخواهد ما را به بارگاه ایشان شرفیاب کند، من یکی که آبرویم میرود و هرگز مشرف

نمیشوم

خدایا به خاطر تمام نعمت هایت متشکرم


اللهم الرزقنا زیارت الحسین فی الدنیا و الاخره






نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92 آبان 14 توسط صدیقه السادات نوربخش
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin